Skip to main content

دختران روستایی هم بی شوهر مانده اند

 جام جم نوشت:آمارسرشماری سال ۹۵ می‌گوید ۲۰ میلیون نفر از جمعیت ۱۰ سال به بالای کشور هرگز ازدواج نکرده‌اند که سهم مردان شده ۱۱ میلیون و ۵۵۷ هزار و ۸۳۷ نفر و سهم زنان هشت میلیون و ۵۹۶ هزار و ۷۸۹ نفر.

کودکان و نوجوانان را که از این آمار جدا کنیم باز هم عدد مربوط به مجردهای بزرگسال ایرانی توی چشم می‌زند، از ازدواج جامانده‌هایی که هنوز هم تعدادشان در مناطق شهری بیشتر از نقاط روستایی است.

سرشماری نفوس و مسکن سال گذشته که نتایجش امسال جمع‌بندی شد خبر می‌دهد که در شهرها هشت میلیون و ۵۳۰ هزار مرد مجرد زندگی می‌کنند در ازای شش میلیون و ۴۸۸ هزار زنی که در شهرها مجرد مانده‌اند. همچنین در روستاها دو میلیون و ۱۰۱ هزار دختر مجرد زندگی می‌کنند، در کنار سه میلیون و ۱۷ هزار مردی که در مناطق روستایی تجرد اختیار کرده‌اند.

این آمارهای چشمگیر، این اعداد گلوگیر همه حکایت از رشد تجرد در کشورمان دارند، عددهایی که حالا میلیونی‌اند و زن و مرد را فارغ از جغرافیایی که در آن زیست می‌کنند، دربرگرفته‌اند.

روزگار دشوار مونث‌ها

می‌گویند اگردر روستا دختری از سن ازدواج رد شود، با انگشت نشانش می‌دهند. می‌گویند اگر پسری به خواستگاری دختری بیاید و به‌دلیلی پیوندشان سرنگیرد در مورد دختر شایعه درست می‌کنند و این شایعات خواستگارهای بعدی را می‌تاراند. حتی می‌گویند در جمع‌های روستایی از دختران مجرد برای عبرت بقیه دختران روستا یاد می‌کنند. می‌گویند دختران روستا شادی و تفریح ندارند و مجرد ماندنشان، آوار سرزنش به سرشان می‌ریزد، برای همین است که مجرد مانده‌های مونث در محیط بسته و پرفشار خویش از افسردگی و ضعف اعتماد به نفس رنج می‌برند.

وقتی زهرا فرضی، استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران درچهار روستای استان گیلان، پژوهشی میدانی را کلید زد و «طرد اجتماعی دختران روستایی مجرد» را دنبال کرد به این یافته‌ها رسید. یافته‌های او شباهت بسیاری به گفته‌های اخیر آذر اسماعیلی، مدیرکل حمایت‌های اجتماعی کمیته امداد دارد که گفته است ۳۷۰هزار دختر بازمانده از ازدواج که تحت پوشش این کمیته‌اند در روستاهای کشور وجود دارند که اکثر قریب به اتفاقشان از مشکلات روحی و روانی رنج می‌برند.

این تاکید، شباهت فراوانی به پژوهش «طرد اجتماعی در زندگی زنان فقیرشهری» دارد که یافته‌هایش پاییز امسال در نشریه زن در توسعه و سیاست منتشر شد و فاش کرد طرد ناشی از تجرد، یکی از دلایل مهم شکل‌گیری طرد اجتماعی علیه دختران است.

آنهایی که دختران مجرد روستایی را طرد می‌کنند انگار با خط‌کش سنجش گناه، آنها را اندازه می‌گیرند درحالی که حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با صدای بلند تاکید می‌کند که مجرد ماندن دختران روستا بیش از هر چیز پیامد مهاجرت است و محسن ولیئی، مدرس دانشگاه نیز این گفته را تائید می‌کند.

موسوی چلک به جام‌جم می‌گوید، معمولا مهاجرت مردان از روستا به شهرها بیش از مهاجرت زنان و دختران روستایی است، بنابراین وقتی آنها در روستا می‌مانند و مردان می‌روند، شانس ازدواج دختران کم می‌شود در حالی که مردان مهاجرت کرده فرصت‌های تازه‌ای برای ازدواج به‌دست می‌آورند.

محسن ولیئی که چهار سال مدیرکل کمیته امداد استان مرکزی بوده، شرح می‌دهد در بخش قابل‌ توجهی از خانواده‌های فقیر تحت پوشش کمیته امداد می‌توان این وضع را دید، دخترانی بی‌چیز که عمدتا به‌خاطر فشارهایی که به دوش می‌کشند، گرفتار مشکلات روحی و روانی هستند.

او توضیح می‌دهد، مدتی کمیته امداد نسخه‌ای برای دختران مجرد ندار پیچید که ستون فقراتش آموزش به آنها وکمک به توانمندی اقتصادی‌شان بود، ولی گرچه به گفته او اشتغال واستقلال مالی به‌وجود آمد، اما بقیه مشکلات ناشی از زندگی مجردی دختران در روستا باقی ماند.

این وضع برمی‌گردد به همان نگاه‌های مردم روستا به مجردها، به همان با انگشت نشان دادن‌ها، به مقصر دانستن دختران بازمانده از ازدواج و به بستن چشم‌ها روی همه عواملی که دست‌به‌دست هم می‌دهند و ذره ذره روایتگر داستان تجرد می‌شوند.

Comments

Popular posts from this blog

امامزاده ملک خاتون

قلعه دُرمیان

مسجد برخ قشم