فرهنگ روستا
زمانی که هنوز مردم روستا شهری نشده بودند به روستایی بودن خود افتخار می کردند.
شهری ها هم با تصوری که از روستا داشتن می گفتند خوشا به حالت روستایی .اکنون این سخن معنی خود را گویا از دست داده است. با آمدن برق ومخصوصا با وارد شدن تلویزیون و سایر رسانه ها داخل خانه های گلی فکر مردم عوض شدو به دنبال آن شکل خانه ها ودر کل همه روستا تغییر کرد علایق عوض شد .سبک و فرهنگ روستا نیز کم کم تحت تاثیر قرار گرفت.هرچند روستاهایی هستند که تفکر شهر نشینی آنها را متحول نکرده است اما زندگی روستایی با تمام زیبایی هایش روبه سوی تحول ناخوشایند دارد وسبک زندگی انها به سرعت در حال تغییر است.
من مخالف استفاده از تکنولوژی و وسایل آسایش نیستم ولی حرف من این است که در این میانه فرهنگ و آداب روستایی چه می شود؟
با این روند چند سالی نمی گذرد که آنچه که روستاییان در طول تاریخ بنام فرهنگ روستایی به دست آورده اند به کل نابود می شود. با از بین رفتن فرهنگ روستا نشینی و شهری شدن نسل آینده زندگی در روستا را کاری بیهوده می دانند .در این صورت مهاجر ت به شهر ها بیشتر شده وروستاها نیروی کار خود را از دست می دهد. وبه تبع آن تولید از بین می رود.
امروزه شهری شدن با تمام ابعادش در روستای منطقه شراء نمایان است. سبک زندگی جدیدی در حال شکل گیری است که روستا را از حالت قدیمی خارج کرده در حالی که متاسفانه از شهر شدن هم خبری نیست.در نتیجه خیلی چیزها را از دست دادیم که برای بدست آوردنش زمان طولانی صرف شده بود.
جز کشاورزی و دامپروری شکل فعالیتهای روستایی تغییر یافته.هنرهای دستی رو به فراموشی است.دختر روستایی بجای تولید(قالی وگلیم….)دنبال مهارتهای تازه است.پسر روستایی بفکر مهاجرت به شهر افتاده لذا بالاجبار هنرهایی که در طول سالیان متمادی سینه به سینه از پدران ومادران به فرزندان رسیده بود در حال نابودی است.
شکل خانه های روستایی تغییر کرده است . خانه های روستایی که نشان از سنت های دینی وسبک زندگی روستاییان داشت. حالا خانه های جدید نه شبیه خانه های قبل است نه شبیه خانه های شهر.نسل امروز با تغییرات رخ داده قادر به تفکیک مفهوم خانه های روستایی وشهری نیستند.اگر چه تفاتهای بارزی هنوز بین روستا وشهر وجود داد.این تغییر در شکل ساختمانها باعث تغییر در سبک زندگی مردم در داخل خانه ها وروابط بین افراد خانواده وسایر روستاییان شده است.شهری شدن ارزش حاکم بر روستا شده است که حاکی از نابودی روستا وفرهنگ آن است.
دیگر بوی نان محلی در کوچه های روستا به مشام نمی رسد دیگرسفره روستاییان پر از مواد غذایی نیست که حاصل دسترنج خودش باشد.تصور کنید امروز روستایی شیر وگوشت وتخم مرغ تازه ندارد .تقریبا مغازه های موجود در روستا همه مایحتاج آنها را در اختیارشان قرار می دهد. تلویزیون جای شب نشینی ها را گرفته.روستاییان که در فصل بیکاری کنار دیوارهای آفتابگیر می نشستند ومشکلات را مطرح می کردند با هم در حل آن می کوشیدند به کنج خانه ها پناه بردند. کم کم از احوال هم نیز بی خبر شدند.
به اعتقاد من هر چند عناصر شهری اکنون در زندگی روستایی نفوذ کرده ولی روستا ضمن استفاده از امکانات باید روستا بودن خودش را حفظ کند. زندگی روستایی مخلوطی از گذشته وحال است.اما روستا همان روستاست با همان مردمانی ساده و پاکی که هر روز با ایمان به خدا روزی مردمان کشورمان را تولید می کنند.
به یاد داشته باشیم وفراموش نکنیم که روستا به خاطر فرهنگ وآداب وسنن خاصش وکوچه های خاکی و مزارع سر سبز ومردمان خون گرمش روستاست. با تمام این تغییرات در پیکره روستاهای خودمان جای خوشحالیست که روستا صداقت مهربانی و تدین و احترام به بزرگترها را در خود حفظ کرده است.
ای کاش به فکر سنت ها و فرهنگ روستا باشیم تا آنها از بین نروند. مثل روز روشن است که با از بین رفتن فرهنگ روستا چه مشکلاتی پیش خواهد آمد. قصدم از نگارش این مقاله درخواست کمک از صاحب نظران مخصوصا از نخبه های منطقه شراء برای حفظ فرهنگ وسنت های مردم منطقه است.
Comments
Post a Comment